هیئت راویان انتظار

محفل توسل طلاب استان کرمان مقیم قم

هیئت راویان انتظار

محفل توسل طلاب استان کرمان مقیم قم

کجایی گل نرگس؟

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

حادثه غم بار منا را تسلیت عرض می کنیم.

با توجه به در پیش بودن ایام تبلیغ محرم و سومین یادواره شهدای روحانی استان کرمان، زمان آغاز محفل هفتگی هیئت ان شاءالله اطلاع رسانی خواهد شد.

به امید ظهور مولایمان حضرت مهدی علیه السلام

  • من انقلابی ام

خطبه 27 نهج البلاغه:

 به بهشت جهاد در آیید

 امّا بعد، بی‏ تردید جهاد دری است از درهای بهشت که خداوند به روی ویژگان از دوستانش برگشوده است. آری، جهاد لباس برازنده پاکدامنی و پرهیزکاری، و زره امان بخش الهی، و سپر محکم اوست. آن کس که از جهاد بگریزد خداوند تن‏ پوش ذلّت بر او پوشانَد، و در طوفان فتنه و بلا سقوط کند، و در زیر چکمه فلاکت خرد و زبون شود، و عقل خود را از دست دهد، و به کیفر فرار از جبهه، حق از او روی گردانَد، و سختی و مشقّت بر او فرود آید، و عدالت از او روی بر تابد. آگاه باشید که من شب و روز، و آشکار و نهان شمایان را به نبرد با اینان فراخواندم و گفتم پیش از آنکه به جنگتان آیند به جنگشان روید.

 

به خدا سوگند، مردمی که در خانه‏ هاشان نشینند تا دشمن به سراغشان آید، قطعاً ذلیل و خوار شوند. شما آن قدر امروز و فردا کردید و به این و آن پاس دادید تا سیل غارتگران، شما را درنوردید و شهرتان سقوط کرد. اینک لشکر معاویه به سرکردگی مرد «غامدی» به «شهر انبار» درآمده و «حسّان بن حسّان» فرماندار مرا کشته و سپاهیان شما را از مرزها گریزانده است. به من خبر رسیده که بعضی از لشکریان دشمن بر زنان مسلمان و دیگر زنانی که در پناه دولت اسلامند، هجوم برده و خلخال و دستبند و گردن بند و گوشواره آنان را به یغما برده‏اند، و هیچ مردی یاور و مدافع آنها نبوده جز ناله و التماس آنان به دشمن. آنگاه غارتگران باد به غبغب افکنده و بی ‏آنکه کشته و مجروحی بر جای گذارند، باز گشته ‏اند. فریاد از این سستی براستی مردن به از این ماندن. ای شگفتا و شگفتا به خدا سوگند، همدستی و همداستانی لشکر معاویه بر باطلشان، و جدایی و ناهماهنگی شمایان از حقّتان، دل را می‏ میرانَد و لشکر اندوه را بر آدمی چیره می‏ سازد. رویتان سیاه باد و اندوهتان پایدار که آماج تیرهای بلایید از هر سو مورد تاخت و تازید، امّا به پا نمی خیزید. بر شما حمله و هجوم آرند و اموالتان را به غارت برند، و شما دست بسته نشسته ‏اید و دفاع نمی‏ کنید. آنها با ظلم بر شما، خدای را نافرمانی کنند، و شمایان با تن آسایی و ذلّت ‏پذیری، بدان رضایت دهید. وقتی شما را در تابستان فرمان جهاد دهم، گویید گرما شدید است، مهلتی تا صولت گرما بشکند و اگر در زمستان فرمان دهم که بر دشمن بتازید، گویید شدّت سرماست، فرصتی تا سورت سرما فرو افتد. شما ای‏ تن پروران که به بهانه گرما و سرما از جهاد می‏ گریزید، پس در برابر شمشیرها چگونه خواهید ایستاد ای مشابه مردان که از مردانگی دورید، و ای کودک فکران و حجله اندیشان، دوست می‏داشتم اصلًا شما را نمی‏ دیدم و نمی‏ شناختم این چه آشنایی است که به خدا سوگند موجب پشیمانی، و سرانجامِ آن اندوه است. خدا مرگتان دهد که دلم را خون کردید، و سینه‏ ام را از خشم آکندید، و جرعه‏ های غم را یکی پس از دیگری به کامم ریختید، و با نافرمانی و کار شکنی ‏تان اندیشه‏ ام را تباه کردید، تا آنجا که قریش گفت: پسر ابو طالب دلیر مرد است امّا از دانش نبرد بهره ندارد. خدا پدرشان را بیامرزد آیا کسی از من جنگ آورتر، و در جبهه پرسابقه‏ تر هست من هنوز بیست سال نداشتم که پای در جبهه گذاشتم تا امروز که شصت سال را پشت سر نهاده ‏ام. امّا چه کنم، آن که فرمانش را نبرند، اندیشه‏ اش را نیز از دست دهند.

  • من انقلابی ام