جمعه, ۱۹ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۵۵ ب.ظ
ظهور بعد از خروج یمانی
وعنه ( محمد بن یحیی ) عن أحمد بن محمد ، عن ابن محبوب عن یعقوب السراج قال : قلت لأبی عبد الله علیه السلام : متی فرج شیعتکم ؟ قال : فقال :
" إذا اختلف ولد العباس ووهی سلطانهم ، وطمع فیهم من لم یکن یطمع فیهم ، وخلعت العرب أعنتها ، ورفع کل ذی صیصیة صیصیته ، وظهر الشامی ، وأقبل الیمانی ، وتحرک الحسنی ، وخرج صاحب هذا الامر من المدینة إلی مکة بتراث رسول الله صلی الله علیه وآله . فقلت : ما تراث رسول الله صلی الله علیه وآله ؟ قال : سیف رسول الله ودرعه وعمامته وبرده وقضیبه ورایته ولامته وسرجه ، حتی ینزل مکة فیخرج السیف من غمده ویلبس الدرع وینشر الرایة والبردة والعمامة ویتناول القضیب بیده ، ویستأذن الله فی ظهوره ، فیطلع علی ذلک بعض موالیه ، فیأتی الحسنی فیخبره الخبر ، فیبتدر الحسنی إلی الخروج ، فیثب علیه أهل مکة فیقتلونه ویبعثون برأسه إلی الشامی فیظهر عند ذلک صاحب هذا الامر ، فیبایعه الناس ویتبعونه . ویبعث الشامی عند ذلک جیشا إلی المدینة فیهلکهم الله عز وجل دونها ، ویهرب یومئذ من کان بالمدینة من ولد علی علیه السلام إلی مکة فیلحقون بصاحب هذا الامر ، ویقبل صاحب هذا الامر نحو العراق ، ویبعث جیشا إلی المدینة فیأمن أهلها ویرجعون إلیها.
ترجمه حدیث :
ابن محبوب ، از یعقوب سراج نقل کرده ومیگوید به امام صادق علیه السلام
عرضکردم : فرج شیعیان شما چه زمانی است ؟ فرمود : زمانیکه فرزندان عباس (
بنی عباس ) با یکدیگر اختلاف کرده وقدرت و حکومت آنها از هم گسسته شود
وکسانی که جرأت تعرض به آنها را نداشتند به حکومت آنها طمع بورزند ، وعرب
مشکلات خود را رها کرده وهر جوجه ای به هوای پرواز می افتد ( کنایه از
اینکه هر کسی برای خود داعیه قدرت پیدا می کند ) وشخص شامی ( سفیانی ) ظهور
کرده ویمانی ( از یمن ) روی آورده وحسنی ( سید حسنی ) تحرک نظامی مینماید
وصاحب این امر ( حضرت مهدی علیه السلام ) از مدینه به سمت مکه خارج شده در
حالیکه میراث رسول الله صلی الله علیه وآله را بهمراه دارد . عرضکردم :
میراث رسول الله صلی الله علیه وآله چیست ؟ فرمود : شمشیر وزره وعمامه وعبا
( برد ) وعصا وپرچم ولباس جنگ وزین اسب رسول الله صلی الله علیه وآله ، آن
هنگام حضرت مهدی علیه السلام وارد مکه شده وشمشیر را از نیام میکشد وزره
را پوشیده وپرچم را باز میکند وعبا وعمامه را پوشیده وعصا را بدست میگیرد
آن زمان است که خداوند اجازه ظهور به آنحضرت میدهد وآنگاه بعضی از دوستان
وآشنایان آنحضرت که از قضیه با خبر می شوند به سید حسنی خبر داده واو نیز
بسرعت خروج نموده ( که به یاری حضرت برود ) که اهل مکه بر او یورش برده ووی
را میکشند وسرش را نزد شخص شامی ( سفیانی ) میفرستند ، آنگاه حضرت صاحب
الامر ( علیه السلام ) ظهور کرده ومردم با او بیعت نموده وپیرویش می نمایند
، وشخص شامی پس از این قضیه سپاهی به مدینه می فرستد که خداوند آنها را به
مدینه نرسیده نا بود می سازد ، آنهنگام تمامی فرزندان علی علیه السلام (
سادات علوی ) از مدینه فرار کرده ، ودر مکه به حضرت صاحب الامر ( علیه
السلام ) ملحق می گردند ، سپس حضرت به عراق رفته وسپاهی به مدینه می فرستد
تا آنکه امنیت شهر ومردم را بر قرار کرده تا مردم بتوانند به آنجا برگردند .
الکافی : ج 8 ص 224 - 225 ح 285
نکات روایت:
- ۹۴/۰۴/۱۹